خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 62
بازدید هفته : 105
بازدید ماه : 98
بازدید کل : 327354
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 122
تعداد آنلاین : 1
مهم ترین فعالیت های نظامی (قبل از انقلاب)
به سال 1333 ه.ش در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد، در خانهای محقر اما مصفا به عشق و نور الهی و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) پا به عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادی كه آوای حق (اذان و اقامه) در گوشش طنین افكنده بود، خود را برای مبارزه و جهاد با دشمنان خدا آماده كرد. پدر و مادرش كه انسان های مومن و زحمتكش بودند، درتربیت وی سعی و تلاش وافری داشتند.
در شش سالگی پدر بزرگوار خود را از دست داد و مادرش با همه مشكلات و سختیهایی كه وجود داشت، تمامی هم و غم خود را برای تربیت وی به كار بست.
محمد در هفت سالگی وارد مدرسه شد اما به دلیل شرایط مادی خانواده، تحصیل در كلاس های شبانه توام با كار و تلاش روزانه را انتخاب كرد و خانواده را در تامین زندگی شرافتمندانه، مدد رساند.
در سن هفده سالگی به رسم و سنت پیامبر (ص) با خانوادهای متدین و معتقد به اسلام وصلت كرد و با این كار، سنت الهی را تداوم بخشید.
مدت كوتاهی از ازدواجش نگذشته بود كه به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستمشاهی بود، از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار حضرت امام (ره) راهی عراق شد، ولی در مرز دستگیر شد و به مدت شش ماه، در زندان ها و شكنجهگاه های رژیم به سر برد. پس از آن بود كه دوباره جهت خدمت سربازی به تهران آورده شد. شهید با استفاده از فرصتی كه پیش آمده بود در مدت دو سال خدمت، خود را برای مبارزه با دستگاه طاغوتی آماده كرد، به گونهای كه پس از سپری شدن مدت سربازی، خود را وقف مبارزه با دشمنان خدا و اسلام نمود.
او كه قلبی مالامال از عشق به حضرت امام (ره) داشت و كینه و نفرت از نظام شاهنشاهی در وجودش موج میزد، با یاران حضرت امام (ره) از جمله، شهید حاج مهدی عراقی مرتبط شد و همواره سعی میكرد تا در تمامی مراحل مبارزه نقش خود را به عنوان یك مقلد و تابع ولی فقیه به اثبات برساند.
شهید بروجردی ضمن ارتباط با شخصیت های اسلامی و انقلابی، علاوه بر خودسازی و كسب فیض، به بعضی از امور مربوط به انقلاب، همچون تكثیر و توزیع اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) اشتغال داشت. اما به این حد قانع نبود و جنگ مسلحانه و برخورد محكم با رژیم ستمشاهی را سرآغاز مبارزه امت اسلامی ایران میدانست. به همین منظور به همراه چند تن دیگر از مبارزان به سوریه رفت و ضمن ارتباط با امام موسی صدر و شهید محمدمنتظری به فراگیری و آموزش نظامی و چریكی پرداخت تا خود را برای مرحلهای مهم تر آماده نماید.
در سوریه و لبنان با شهیدانی چون شهید چمران و شهید محمد منتظری آشنا شد و در كنار فراگیری مسائل نظامی، از خلق و خوی پسندیده و اخلاق وارسته و انقلابی این شهیدان نیز بهرههای وافری برد و همین اخلاص و عشق به اسلام بود كه او را در چنین محیطهایی بدون تاثیرپذیری از جریانات چپی و التقاطی حفظ كرد.
شهید بروجردی برای حركت و مبارزه خود به دنبال اخذ حجیت شرعی بود و هرگونه حركت مسلحانه و بدون نظر ولی امر مسلمین را جایز نمیدانست. او در آن روزگار كه عوامل منافقین در زندان، عناصر خط امام را با تعابیری از قبیل فتوائی زیر سئوال میبردند، اظهار میداشت: «بدون هیچ ابائی، ما فتوائی و مقلد هستیم. خودمان كه مجتهد نیستیم.»
مهم ترین فعالیت های نظامی (قبل از انقلاب)
پس از قیام 19 دی ماه سال 1356 در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام خمینی (ره)، عملیات نظامی علیه رژیم را شروع كرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیوقفه به مبارزات خود ادامه داد.
اقدامات مهمی كه شهید بروجردی به همراه تعدادی از نیروهای انقلابی در این مدت انجام داد، عبارتند از:
1 – مبارزه جدی و عملی علیه حضور آمریكا در كشور.
2 – خلع سلاح قرارگاه پلیس (تهران).
3 – عملیات نظامی 15 خرداد 1357.
4 – انفجار در نیروگاه برق و كاخ جوانان منطقه شوش.
5 – خلع سلاح كلانتری 14 در میدان خراسان.
6 – شركت در آزادسازی پادگان جمشیدیه و رادیو تلویزیون.
شهید بروجردی در رابطه با اكثر این حركت های انقلابی، مسئولیت شناسایی، جمعآوری اطلاعات و طرحریزی عملیات را به عهده داشت و در آخرین عملیات از ناحیه پا مجروح گردید.
تلاش مستمر شهید بروجردی در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به عنوان یك نیروی مبارز و سردار آقا امام زمان(عج) در مراحل مختلف قبل و پس از پیروزی ادامه داشته است. او كه با ظاهر شدن نشانههای پیروزی مردم، سر از پا نمیشناخت در هر جا كه مسئولان تشخیص میدادند حاضر میشد و به عنوان كسی كه آموزش های نظامی را در دوران سربازی و مراكز آموزشی فلسطین فراگرفته و تجربیات عملی در مبارزه را نیز دارد، مورد توجه مسئولان بود. هنگامی كه بازگشت حضرت امام خمینی (ره) حتمی شد، محمد به عنوان مسئول حفاظت حضرت امام (ره) از طرف شهید بهشتی و شهید عراقی انتخاب گردید و در طول مسیر با عشق و علاقهای قلبی به این كار مبادرت ورزید و در مدرسه رفاه نیز در آن دوران حساس، به عنوان مسئول حفاظت، ایفای نقش نمود.
دراین ایام او خود را در كنار امام و مراد خود میدید و نظارهگر به ثمر نشستن خون شهیدان و تحقق آرزوهای مجاهدان فی سبیلالله بود.
سرانجام دوران ستمشاهی و ظلم و بیعدالتی از كشور اسلامی ایران رخت بر بست و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. در این مقطع اقدامات و تلاش وی ابعاد گستردهتری یافت. و با شناختی كه از جریانهای فكری و سیاسی موجود داشت برای افشای چهره پلید منافقین و مبارزه ریشهای با آنها از هیچ حركتی فروگذار نبود و به حق یكی از بازوهای حزبالله در جهت نابودی این جریان انحرافی بود.
پس ازمدتی سرپرستی زندان اوین را به عهده گرفت و چندی بعد او یكی از دوازده نفری بود كه در خدت حضرت آیتالله خامنهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بنیانگذاری كردند.
شهید بروجردی با تلاش های شبانهروزی و طاقتفرسا، در كنار سایر برادران، از همان ابتدا در سازماندهی و نظم دادن به سپاه پاسداران شركت فعال داشت و با وجود مشكلات و نارسای یها، دلسوزانه انجام وظیفه میكرد.
در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی كه عوامل داخلی ابرقدرت ها، فتنه و آشوب را در مناطق كردنشین به راه انداختند، با فرمان تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر مقابله و سركوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد. حضور آن شهید در كردستان (كه تا آخرین لحظات حیاتش ادامه داشت) منشا خیرات و بركات زیادی گردید.
پس از تصویب طرح تشكیل سازمان پیشمرگان كرد مسلمان، مسئولیت این كار از طرف شهید مظلوم آیتالله بهشتی و حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی به ایشان سپرده شد. اقدامات موثر این تشكیلات در كردستان، سازماندهی ضدانقلاب و نقشههای مزورانه اجنبیپرستان را برهم زد و آرزوی ایجاد اسرائیل دوم در كردستان را در دل آمریكا و ایادیش دفن كرد.
در كردستان تمام حركات ضدانقلاب را به عنوان فرمانده عملیات زیر نظر داشت. در جریانات پاوه، درگیری سنندج و حوادث دردناك شهرهای كردستان همواره یكهتاز مقابله با ضدانقلاب بود و شهرها یكی پس از دیگری با دلاوری های شهید بروجردی و یارانش آزاد شد. با این كه به او توصیه شده بود كه در خط اول نباشد، اما همیشه در پیشاپیش نیروها حركت میكرد. بارها و بارها در محاصره ضدانقلاب افتاد، اما هر بار با شگفتی تمام، خود و همرزمانش را از محاصره خارج ساخت.
او كه در این مدت با تشكیل یك ستاد عملیاتی در شمالغرب، فرماندهی پاسداران و بسیجیانی را كه به كردستان میرفتند برعهده گرفته بود، موفق شد تا اكثر مناطق آلوده را پاكسازی كند.
شهید بروجردی كار خود را در كردستان با افراد محدودی آغاز كرد. او زمانی به كردستان رفت كه در اثر سیاست سازشكارانه دولت موقت و خیانت هیئت به اصطلاح حس نیت، جوانان حزباللهی در این خطه به دست ضدانقلابیون ملحد، مظلومانه به شهادت میرسیدند.
او در این منطقه با مشكلات فراوانی مواجه بود اما هیچگاه ناراحتی درون خود را آشكار نمیساخت و با استواری و صلابت به دیگران روحیه میداد و با مشغله فراوان، ساعت ها مینشست و به صحبت های برادران گوش میداد.
بعد از تصدی مسئولیت در كردستان، در پاكسازی از مناطقی مانند پاوه، مریوان و جوانرود به مرز رسیدیم، پاكسازی مناطق سنندج، بوكان، مهاباد، كامیاران به فرماندهی ایشان صورت گرفت. او دوشادوش شهید كاظمی از پاوه حركت كرد و در پاكسازی بانه و سردشت، كه نقطه اتكای بسیار بزرگ ضدانقلاب به شمار میرفت، سهم به سزایی داشت.
شهید بروجردی پس از شهادت شهید كاظمی و شهید گنجیزاده مستقیماً فرماندهی عملیات بسیار سخت و صعبالعبور مسیر پیرانشهر و سردشت را به عهده گرفت و شجاعانه در كنار رزمندگان اسلام لرزه بر اندام ضدانقلابیون انداخت.
به راستی كه او حق بزرگی بر گردن كردستان دارد. او بارها میگفت:
«آن كس كه مردم كردستان را دوست داشته باشد میتواند در كردستان كار كند.» و میگفت «من به این مردم محروم و ستمدیده علاقه دارم.»
شهید بروجردی با اینكه بسیار ملایم و نرم بود اما در مقابل گروهك های منحرف و عناصر خود فروخته و وابسته، با شدت عمل و بر مبنای «اَشِدّاءُ عَلَیالكُفّار» برخورد میكرد.
او معتقد بود كه لحظهای نباید پاكسازی كردستان متوقف شود. گرچه به كارهای تبلیغی، فرهنگی، اقتصادی و عمرانی اعتقاد بسیار داشت، میگفت: ابتدا باید منطقه را پاكسازی كرد و بعد به امور دیگر پرداخت.
شهید بروجردی در مناطق جنوب، مخصوصاً در عملیات فتحالمبین نیز نقش برجستهای داشت. با اینكه مسئولیت منطقه غرب را عهده دار بود، قبل ازشروع عملیات به جنوب آمد و در عملیات شركت كرد.
نیروی ایمان و تعهد شهید بروجردی و علاقه قلبی او به انقلاب اسلامی و ارزش های متعالی آن باعث شده بود كه در سنگر زهد و تقوی و خدمت خالصانه از تمامی همرزمانش پیشتازتز باشد.
آن قدر با نفسانیات خود مبارزه میكرد كه جایی برای خودستایی در او وجود نداشت.
شهید بزرگوار حضرت حجتالاسلام والمسلمین محلاتی در وصف وی میگویند:
«به قدری متواضع بود كه هیچگاه «من» نمیگفت و از خود تعریف نمیكرد و همیشه به دنبال كار بود. آنچه برای او مطرح بود، فداكاری، ایثار و مبارزه بود. جهاد و فداكاری او در حد اعلی بود و شاید كمتر برادری به قدر این شهید در غرب خدمت كرده باشد ... پاك زندگی كرد و پاك از دنیا رفت.
درمقابله با ضدانقلاب و برخورد با نارسایی های بیدلیل و مسامحه و سستی افراد، از خود واكنش نشان میداد و دارای اراده محكم و عشق به ارزشهای متعالی اسلام بود.»
سردار سرلشكر پاسدار محسن رضایی فرماندهی كل سپاه اظهار میدارند:
پیروزی ما در عملیات «بازیدراز» و همچنین «قصرشیرین» مدیون این شهید بزرگوار است.
عشق و علاقه وصف ناشدنی آن شهید به مردم كردستان تا حدی بود كه در سختترین شرایط، به مشكلات مردم میاندیشید و چون خود فردی زجر كشیده بود، با احساس عمیق دینی همواره به محرومان فكر میكرد.
او یك دوست و یاور به تمام معنا برای مردم مستضعف و محروم كردستان بود. این علاقه نه تنها در رفتار ظاهری او نمایان بود، بلكه در عمق وجودش ریشه دوانده بود.
هیچگاه در چهره او تردید و ابهام وجود نداشت. دارای روحیهای قوی و بزرگ بود و در شجاعت بینظیرترین فرد در كردستان بود.
تقوی، خلوص و اعتقادش به توحید، در او ایجاد آرامش میكرد و تحمل و صبر و استقامتی كه در او بود، نشان میداد كه چگونه مجاهدی است.
او هیچگاه وقار و متانت خود را از دست نمیداد و علاوه بر ارتباط تشكیلاتی، همواره یك ارتباط معنوی با بچهها داشت. نفوذش بر قلب ها به گونهای بود كه حتی در رابطه با مردم كردستان نیز مصداق داشت. مردم كردستان با علاقه عجیبی او را دوست داشتند. او همواره میگفت: باید حساب مردم را از ضدانقلاب جدا كنیم. این برخورد گرم و صمیمی با مردم آن منطقه بود كه به او لقب مسیح كردستان داده بودند.
همواره تبسم بر لبانش نقش بسته بود. درحالی كه شكیبا بود، خروشان هم بود. او كه یك لحظه از تداوم عملیات غافل نبود، با تلاش همه جانبه و شبانهروزی، دیگران را برای خدمت هرچه بیشتر ترغیب میكرد. محمد تمام وجود خود را وقف انقلاب كرده بود. كسی نمیتوانست زمانی را بیابد كه ایشان در حال استراحت باشد و یا وقفهای در كارش ایجاد شد.
او با تمسك به روحانیت پیرو خط امام و تقوای سرشار خود، درمراحل مختلف مبارزه چه قبل و چه پس از پیروزی انقلاب از هرگونه چپروی یا راستروی مصون ماند. او با همین اخلاق اسلامی و تواضع و فروتنی توانسته بود تبلیغات انبوه ضدانقلاب را خنثی نموده و به یك منطقه وسیع حیات دوباره بخشد.»
شهید بروجردی یك نظامی بود، ولی بشدت عاطفی و فرهنگی بود. سعی میكرد كه به وسیله برخوردها و بحث های اعتقادی و سیاسی، افراد را با عقاید و دیدگاه های انقلابی و اسلامی آشنا كند و این كار در كردستان كارایی خوبی داشت. با مردمداری و قلب مهربان خود چنان در دل نیروهای سپاهی و بسیجی و مردم كردستان نفوذ كرده بود كه هرچند ماموریت ها طولانی میشد، نیروها احساس خستگی نمیكردند.
در زندگی شهید بروجردی آثار رفاه طلبی و گرایش به مادیات مشاهده نمیشد و در سختترین شرایط با كمترین امكانات به خدمت مشغول بود و همواره خود را مدیون انقلاب و امام میدانست.
در مجموع، آگاهی سیاسی و دینی او، مهارت های نظامی و عشق و ارادتش به انقلاب از او فردی ساخته بود كه خود را همواره در خدمت به نظام مقدس اسلامی میدید و در این راه هیچگاه احساس خستگی نكرد.
بروجردی را همه میشناسند و خوب میدانند كه او به واقع منجی كردستان بود و حضورش در آن خطه، دل هر دشمنی را میلرزاند.
محمد با فعالیت های مخلصانهای همه را مجذوب خود كرده بود. خبر شهادتش، تمامی رزمندگان مستقر در منطقه را آنچنان منقلب كرد كه گویی پدر خویش را از دست دادهاند.
شهید بروجردی كه در حیات پربركتش منشا بسیاری از خیرات بود با تقدیر الهی پس از عمری كوتاه ولی سراسر مبارزه و تلاش و محرومیت، با قلبی آكنده از عشق به اسلام و محرومان به شهادت رسید و خصلت های بیشماری همچون سادهزیستی، تحمل مشكلات، آگاهی و بصیرت، عشق به امام و ولایت، صلابت وقاطعیت در مقابل ضدانقلاب و ستمگران را برای رهروانش به یادگار گذاشت.
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت درمورد نفوذ كلام او چنین گفته است:
«بودند برادرانی كه در اثر فشار كار خسته شده بودند ولی بعد از چند دقیقه صحبت با شهید بروجردی، تمام مسائل آنها حل میشد و با دلی گرم و امیدوار دوباره سراغ كارشان میرفتند ...
ما شاگرد او بودیم. ایشان دارای یكسری ویژگی های اخلاقی خاصی بودند كه شاید من در طول زندگیم از كمتر انسانی دیدم و ولایتپذیری در این انسان بزرگ، استقامت و پایداری، اخلاق حسنه، خصوصاً در برخوردهای اجتماعی از ویژگی های خاص اولیه این مرد بود.
او خیلی ساده از خطای دیگران درباره خویش میگذشت و به اشتباه خود اعتراف داشت و طلب عفو میكرد.»
او نمونهای از شیران صحرای نبرد در روز و زاهدان در دل شب بود.
در تاریخ اول خرداد 1362 در حالی كه با عدهای دیگر از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد، نقده حركت میكردند بر اثر انفجار مین به آرزوی دیرینهاش (كه سال ها در نمازها و نیایش های نیمه شبش از درگاه خداوند میطلبید) رسیده و به فوز عظیم شهادت نایل شد.
یكی از افرادی كه در صحنه شهادتش حضور داشت میگوید:
«پس از انفجار وقتی من بالای سر او رسیدم مانند همیشه تبسم بر لبانش نقش بسته بود و من احساس كردم كه او كلام مولایش را تكرار میكند. «فُزتُ وَ رَبّ الكَعبَه».
ما كه جز تكلیف كاری دیگر نداریم، اگر ما به اجتهاد خودمان برای خودمان تعیین مسئولیت كنیم این غلط است.
وصیتم به برادران این است كه سعی كنند توده مردم را كه عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی و سیاسی آماده كنند كه بتوانند كادرهای صادق انقلاب را شناسایی كنند و عناصری كه جریان های انحرافی دارند را بشناسند؛ كه شناخت مردم در تداوم انقلاب امری حیاتی است